Showing posts with label گوش. Show all posts
Showing posts with label گوش. Show all posts

Sunday, August 26, 2007

صدایی که به گوش نرسد


صدایی که به گوش نرسد ...

نامی دگر را خط زنی
شیفته ظواهر، لذات نفس دنبال کنی
عادت کنی و ترک عادت
روزگاری زین چشمه آب نوشیدی
حال بر بسترش حمام آفتاب گیری
فانیانی که از پس تو آیند و از پیش ات روند
و نامی که در دفتر نوشتی
و دوباره عادت کنی و دوباره ترک عادت
فراموش کنی ولی در یادت باقی ست
و این بار در فکر فرو روی
و دنیا برای اندیشه ات ایستد
ولی این بار کنی خرق عادت
و اوست که همواره نظاره گر توست ...

Thursday, May 11, 2006

رویای پوچ


رویای پوچ

دستهایش سرما زده در این گرمای سوزان
مدتی بعد وارد اتاق می شود
همه منتظر یک اتفاق اند
تنها فغان ضربان قلبهاست در این سکوت
این انسانها به چه می اندیشند آینده ی تحمیلی؟!
نوری صاتع میشود
پشت شیشه ای می رود
گویی با کسی صحبت می کند
می خواهم نزدیک تر شوم ولی نمی توانم
زبانش را نمی فهمم
برگه ای به دستش می رسد
رنگش سپید است
با چهره ای دژم و غمگین بر می گردد
اشکها در پشت دیدگانش خشک شده
آه! نگارم غمگین است
نگاهم را نمی بیند
صدایم را نمی شنود
...
آزادی را طلب نمی کنند
آزادی را بدست می آورند
آنان، که باشند، که بر خود می بالند
دوباره به آسمان نگاه میکنم
و دوباره اخم میکنم
وای بر این تقدیر دلسوزان
اگر آینده در اختیار است پس چرا تقدیر این است؟
جواب آمد که "صلاح و خیر بر این بوده است!"1
آهی کشیدم و پروازکنان به جسم بازگشتم
.
.
.
صدای چه چه ی بلبلان گوش را نوازش می داد
چشمانم را باز کردم
اه! باز هم در این دنیا هستم
دوباره باید عهد کنم
آری! راز رویای پوچ نهان خواهد ماند
فرقی هم نمیکند، برایم مهم نیست چون
سخنان مرا هم کسی درک نخواهد کرد

Tuesday, May 2, 2006

برایم مهم نیست


برایم مهم نیست

برایم مهم نیست که در کجای دنیا باشم
برایم مهم نیست که از چه رنگی باشم

برایم مهم نیست که توانگر باشم یا ناتوان
برایم مهم نیست که علامه باشم یا نادان

برایم مهم نیست که زشت باشم یا زیبا
برایم مهم نیست که علیل باشم یا توانا

برایم مهم نیست زبان عام
برایم مهم نیست گوش خاص

برایم مهم نیست که به چه زبان صحبت کنم
برایم مهم نیست که به چه زبان گوش دهم

برایم مهم نیست که در حال مرگ باشم
برایم مهم نیست که حالا بمیرم یا فردا

برایم مهم نیست لذات تعریفی دیگران
برایم مهم نیست آسودگی خاطر از نظر آنان

برایم مهم نیست که همواره در رنج و عذابم
برایم مهم نیست که با هیچ حال کنم

تنها برای آنچه مهم باشد اشک می ریزم
تنها برای آنچه مهم است رنج می کشم

تو دانی که چه چیز برایم ارزش دارد
تو دانی که من به ارزش آن زنده ام